یادداشتهای قاصدک
اجتماعی
درباره وبلاگ


در کتابی خواندم که میزان فرزانگی و فهم و درک انسانها بر دو عامل استوار است ؛ گفتن سخنی دلنشین و پسندیده و داشتن دلی سخن پذیر. دوست عزیز به وبلاگ یادداشتهای قاصدک خوش آمدید . مطالب وبلاگ من در خصوص سایبر و امنیت رایانه , مسائل اجتماعی و مذهبی خواهد بود . سعی خواهم کرد که با بیان مطالب متنوع , وبلاگ جذابی را خدمتتان ارائه کنم . ترجمه هایی که در این وبلاگ مطالعه میکنید بیانگر دیدگاههای نویسنده وبلاگ نیست . از این که لحظات گرانبهایتان را صرف بازدید از وبلاگ من می کنید متشکرم . هرگونه استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است . بنا به دلایلی تصمیم گرفتم که آدرس وبلاگمو از sorushafshar.blogfa.com به آدرس جدید mydandelions.loxblog.com تغییر بدم . و از این به بعد مطالبم رو در این آدرس منتشر خواهم کرد .
آخرین مطالب
نويسندگان
 هیلاری کلینتون" طی نامه ای، رئیس جمهوری آمریکا را به انجام اقدامات مهمی برای حل مشکلات این کشور در عرصه داخلی و خارجی از جمله کنار آمدن با ایران توصیه کرده است.
خاورمیانه یک میدان مین است/ در قاهره، غزه، تل آویو و تهران همه چیز طبق میل ما پیش نمی رود

با ایران مذاکره مستقیم کنید و امتیاز گسترده دهید

ایران، عراق سوریه و حزب الله سبب وحشت ما شده اند


حتی در میان گروههای اپوزیسیون داخل ایران نیز کسی خواهان دست برداشتن از فعالیت هسته ای نیست

واشنگتن باید اذعان کند که ایران یک قدرت منطقه ای است و از تلاش برای تغییر نظام این کشور دست بردارد

نتانیاهو بخشی از مشکل در خاورمیانه است/ او به خواسته های ما توجهی نکرد

هیلاری کلینتون" وزیر خارجه سابق آمریکا در نامه خداحافظی خود از دولت "باراک اوباما" توصیه هایی را مطرح و تاکید کرده عمل کردن به آنها می تواند در دور دوم ریاست جمهوری اوباما بسیار مفید باشد. وی در این نامه که متن کامل آن در شماره اخیر هفته نامه اشپیگل آلمان منتشر شده، آورده است : ما در رقابت های انتخاباتی سال 2008 رقیب هم بودیم و در مقابل هم ایستادیم، اما در دولت با احترام با یکدیگر روبرو شدیم. طی چهارسال گذشته ما دستاوردهایی داشته و از رسیدن به اهدافی نیز بازماندیم.
 
کلینتون با اشاره به اینکه خداحافظی اش از وزارت خارجه دلایل شخصی دارد خطاب به اوباما افزوده است: بسیاری به شما توصیه می کنند اکنون به مسائل داخلی متمرکز شوید. شما می توانید با ابتکارات بی خطری در حوزه سیاست خارجی مانند لغو تحریم ها علیه رژیم کاسترو این مسئله را تعدیل کنید، با پیمان های نظامی ارزش دوباره ای به همسایگان چین داده و از پشت صحنه امور را اداره کنید.
 
زندان گوانتانامو را ببند

وزیر خارجه سابق آمریکا همچنین خروج کامل آمریکا از افغانستان را برای دور دوم ریاست جمهوری اوباما مفید ارزیابی کرده و توصیه می کند نگذارد فرماندهان ارتش، وی را وادار به نگاه داشتن هزاران نظامی آمریکایی در افغانستان کنند. کلینتون هر گونه تلاشی برای پویایی اقتصادی در داخل مرزهای آمریکا، تشدید قوانین استفاده از سلاح، بستن زندان گوانتانامو و بازسازی زیرساختهای کشور را از مهمترین اقدامات دولت اوباما در حوزه سیاست داخلی می داند.
 
به اعتقاد این سیاستمدار دموکرات سیاست خارجی مسئله ای است که همچنان اوباما را در دور دوم ریاست جمهوری اش به خود مشغول می کند، در این میان نباید تمایل اروپا برای پرداختن به مسائل داخلی خودش، آمریکا را از پرداختن به مسائل جهانی و پیمان های بین المللی اش باز دارد. 
 
خاورمیانه یک میدان مین است/ در قاهره، غزه، تل آویو و تهران همه چیز طبق میل ما پیش نمی رود

کلینتون با اشاره به بحران های موجود در منطقه خاورمیانه می افزاید: می دانم که خاورمیانه یک میدان مین است. در قاهره، غزه، تل آویو و تهران همه چیز طبق میل ما پیش نمی رود، جایی که شما با ابتکارات خیرخواهانه و در عین حال ناپخته با موانعی روبرو هستید. در این میان، اما چیزهایی از پایه تغییر کرده است.
 
وی تاکید می کند: 2013 سال سرنوشت سازی است. طی دهه های گذشته هیچ گاه مانند امروز امکان عملی شدن ابتکارات آمریکا در منطقه وجود نداشته است. در اینجا باید هم در برابر دوست (اسرائیل) و هم دشمن (ایران) شجاعت به خرج داد و این امر بدون فشار دیپلماتیک و برخی توافقات غیردلخواه محقق نمی شود. شما در دور دوم ریاست جمهوری خود باید نمایندگان جدیدتان را در موضوع مذاکرات صلح اسرائیل-فلسطین و نیز مسئله هسته ای ایران معرفی کنید، مسائلی که ترکیب آنها توجه خاصی را به خود جلب کرده و شاید در جایی خارج از تهران و یا تل آویو به یک توافق منجر شود.
 
هیلاری با بیان اینکه برای جهان عرب هر دو اینها در ارتباط با هم یک مجموعه را می سازند و اوباما باید روشن کند که به این مسئله باور دارد، سعی کند دیپلمات انتخابی اش پایبند به آن باشد از همسرش "بیل کلینتون" به عنوان گزینه ای مناسب برای این کار یاد کرده و به اوباما توصیه می کند به جانشین خودش "جان کری" اهمیت این مسئله را یادآوری کند. وی از اوباما می خواهد به بیل کلینتون اختیار کامل داده و همکارانی با توانایی بالا در اختیارش بگذارد.
 
وزیر خارجه پیشین آمریکا از رئیس جمهوری این کشور می خواهد همانند نخستین سخنرانی اش در قاهره، بار دیگر به روشنگری در مورد برنامه های دولتش برای منطقه پرداخته و این بار مشخص کند که حرفهایش را عملی خواهد کرد.
  
با ایران مذاکره مستقیم کنید و امتیاز گسترده دهید

کلینتون در بخش دیگری از این نامه می نویسد: اما این اقدامات کافی نیست. شما باید روی بنیامین نتانیاهو سرمایه گذاری کرده و با ایران مذاکرات مستقیم با امتیازات گسترده و مرزهای تعریف شده مشخص انجام دهید، می دانم این به نظر ساده انگارانه می آید، اما می تواند کارگر باشد چرا که با وجود شایعاتی که از تهران و تل آویو به گوش می رسد تغییرات بنیادگرایانه ای در حال رخ دادن در منطقه است که ممکن است سبب از دست رفتن آنها می شود.
 
ایران، عراق، سوریه و حزب الله سبب وحشت ما شده اند

وی افزوده است: ایران به علاوه عراق به علاوه سوریه به علاوه حزب الله قدرتمند در لبنان به علاوه حماس در نوار غزه، اینها سبب وحشت ما بوده است. این خطرها جزئی از تاریخ هر چند بخش قابل پیش بینی آن است.
 
به نوشته کلینتون، حزب الله همواره در جبهه ایران باقی مانده، اما نفوذ ایران در عراق کاهش یافته و جنبش حماس نیز در حال دور شدن از ایران است. کلینتون در ادامه با این ادعا که اصلی ترین همپیمان منطقه ای ایران یعنی سوریه ظرف ماههای آینده سقوط خواهد کرد، توصیه می کند نظام آتی این کشور را گروههای سنی مذهب سازمان دهی شده از داخل و مخالف با نظام ایران شکل دهند.
  
کلینتون حلقه جدیدی را که در خاورمیانه شکل گرفته حلقه بین ترکیه، مصر، قطر و عربستان می داند که همگی سنی هستند. وی می گوید اگر به جای رئیس جمهوری ایران بود، این روند تغییر لایه ای قدرت در منطقه را با نگرانی زیرنظر می گرفت.
  
وزیر خارجه مستعفی آمریکا با اشاره به تاثیر تحریم های اقتصادی علیه ایران مدعی شده است گروهی در داخل این کشور به دنبال اهداف نظامی در برنامه هسته ای هستند و در عین حال گروهی نیز تنها بر جنبه فناوری هسته ای تاکید دارند.
  
حتی در میان گروههای اپوزیسیون داخل ایران نیز کسی خواهان دست برداشتن از فعالیت هسته ای نیست

وی می گوید حتی در میان گروههای اپوزیسیون داخل ایران نیز کسی خواهان دست برداشتن از فعالیت هسته ای نیست از این رو آمریکا باید با پیشنهاد "معامله بزرگ" از وقوع بدترین حالت در این مورد جلوگیری کند. همچنین آمریکا باید حق ایران در غنی سازی اورانیوم تا میزان 5 درصد را که در مصارف پزشکی می تواند به 20 درصد نیز ارتقا یابد، به رسمیت بشناسد و در مقابل ایران اورانیوم غنی شده خود را تحت نظارت بین المللی به ترکیه و یا روسیه فرستاده و اجازه ورود بازرسان آژانس را به تاسیسات هسته ای خود بدهد.
 
واشنگتن باید اذعان کند که ایران یک قدرت منطقه ای است و از تلاش برای تغییر نظام این کشور دست بردارد

کلینتون این اقدامات را پیش شرط لغو تدریجی تحریم های اقتصادی علیه ایران و نقطه نهایی را نیز از سرگیری روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا دانسته و تاکید می کند واشنگتن باید در نهایت به این مسئله اذعان کند که ایران یک قدرت منطقه ای است و از تلاش برای تغییر نظام این کشور دست بردارد.
 
وی مدعی می شود ایران از برنامه هسته ای به عنوان اهرمی برای حفظ قدرت خود استفاده کرده و می کوشد همچون یک قدرت هسته ای به نظر برسد. به نوشته این مقام سابق آمریکایی نگرانی هایی که آمریکا در مورد سیاست های تندروانه "محمود احمدی نژاد" دارد پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن دیگر بی معنی خواهد بود چرا که وی دیگر نمی تواند در این انتخابات نامزد شود.
 
کلینتون از "علی لاریجانی" به عنوان جانشین احتمالی احمدی نژاد یاد کرده و وی را سیاستمداری معقول و واقع بین می داند که کتابهای فلسفی مانند آثار کانت را خوانده و گزینه مناسب تری برای مذاکره است.
  
نتانیاهو بخشی از مشکل در خاورمیانه است/ او به خواسته های ما توجهی نکرد

وی در ادامه با اشاره به بحران دیرینه خاورمیانه می نویسد: در مورد "بنیامین نتانیاهو" باید با کمال تاسف بگویم وی بخشی از مشکل در خاورمیانه است نه راه حل. نتانیاهو در دور نخست ریاست جمهوری شما، به خواسته های مطرح شده ما در مورد توقف شهرک سازی توجه نکرد. در عین حال وی کسی است که خواهان پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری بود. اکنون زمان توجه به این واقعیت است، نه از روی انتقام، بلکه از روی هشیاری، که ما نباید به همپیمان اسرائیلی مان اجازه اجرای تمام خواسته هایش را بدهیم. تنها زمانی که ما نتانیاهو را تحت فشار بگذاریم می توانیم به یک واسطه واقعی در منطقه تبدیل شویم.
 
نگرانی بزرگ اسراییل تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای است

کلینتون یادآور می شود نگرانی بزرگ رژیم صهیونیستی تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای است و این موضوعی است که مورد توافق واشنگتن نیز هست. این موضوع می تواند سبب یک رقابت تسلیحاتی در منطقه شود و اگر غرب نتواند ایران را در این راه متوقف کند، خطر به مرزهای آمریکا و اروپا نیز می رسد.
  
واداشتن دولت نتانیاهو به توقف شهرک سازی و مذاکره با تشکیلات خودگردان، لزوم مذاکره آمریکا با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، جدی گرفتن خطر به کارگیری تسلیحات شیمیایی در سوریه و نیز غافل نشدن از خطرات انقلاب های مردمی کشورهای خاورمیانه برای منافع آمریکا از دیگر توصیه هایی است که کلینتون به اوباما کرده است. 
 
کلینتون 65 ساله که طی هفته های اخیر به دلیل ناراحتی جسمانی کمتر در انظار عمومی ظاهر شده بود، روز شنبه با وزارت خارجه آمریکا خداحافظی کرده و جای خود را به "جان کری" سناتور باتجربه دموکرات داد.

 

 آیا می‌دانید هولوكاست واقعی در ایران رخ داده است؟ از قحطی بزرگ در ایران چه می‌دانید؟ آیا می‌دانید مابین سالهای 1917 تا 1919 بیش از 40 درصد جمعیت ایران جان خود را از دست دادند؟ برای آشنایی با چگونگی هولوكاست 10 میلیون ایرانی با طراحی بریتانیا،همراه شوید.

طی سال‌های 1917 تا 1919 ایران با وجود اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت كشور قربانی مطامع كشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند. اسناد این قتل عام قریب به 10 میلیون نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این كشور هنوز هم از انتشار آن‌ها ممانعت می‌كند. گزارش زیر با توجه به كتاب "قحطی بزرگ" نوشته دكتر محمد علی مجد نوشته شده است كه یكی از منابع انگشت شمار موجود درباره هولوكاست 10 میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی در دسترس نوشته شده است. عكس‌های مربوط به تلفات قحطی برگرفته از كتاب دكتر مجد و دیگر منابع تاریخی است.
با كشته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914 جرقه جنگ جهانی اول زده شد. كشورهای روسیه، فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق" و كشورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد و سپس عثمانی، ایتالیا و ژاپن نیز با پیوستن به این گروه، میدان جنگ را به آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند.
در زمان آغاز جنگ جهانی اول، وضعیت داخلی ایران بسیار متزلزل بود. اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد و مرز قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یك دولت ورشكسته پیش برد. هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار، جنگ جهانی اول آغاز شد و مستوفی الممالك نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه ایران را به دول متخاصم اعلام نمود.

 

احمدشاه، شاه بی كفایت ایران در 18 سالگی تاجگذاری كرد


با وجود اعلام بی طرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد كشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیك و منابع حیاتی ایران كه برای ادامه جنگ ضروری بود، یكی از دلایل این تعرض به ایران، شكل گیری احساسات همسو با آلمان از طریق یكی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع كودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا پشت دروازه‌های پایتخت پیش آورد.

 

ورود نیروهای متفقین - روس و انگلیس - به ایران


دولت عثمانی نیز با بهانه تراشی در مورد حضور نیروهای روس در آذربایجان، از مرزهای شمال غرب نیروهای خود را وارد كشور كرده و توقف نقض بی طرفی را به خروج روسیه از آذربایجان موكول كرد. قوای روس در شهرهای آذربایجان، اردبیل، قزوین و انزلی، حضور داشتند و بخشهایی از جنوب كشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال نیروی انگلیس بود.
همچنین واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه نیروهای هندی تحت امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال كردند. عمده ‏ترین توجیه ورود این نیروی نظامی، ضرورت محافظت از تأسیسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.
با انقلاب اكتبر 1917 روسیه، نیروهای روس از ایران خارج شدند و انگلیس برنامه ریزی خود برای پر كردن جای این نیروها را با بزرگ نمایی خطر آلمان‌ها و عثمانی آغاز كرد و بدین ترتیب انگلیسی‌ها از سال 1917 ایران را تحت اشغال خود درآوردند.
به گزارش مشرق، حكومت مركزی صرف نظر از معضلات سیاسی، با بحرانهای متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون از جمله: دخالت بیگانگان، درگیریهای سیاسی جناحهای حاكم، بی لیاقتی و فساد جمعی از دولتمردان، فقر و محرومیت توده ‏های مردم كه به طرز اعجاب‏ انگیری رو به گسترش بود، اوضاع نابسامان موجود را پیچیده‌تر كرده بود.

 

اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده بود
در همین زمان قحطی در ایران بیداد می‌كرد و همه روزه كودكان، زنان و سالمندان بسیاری را به كام مرگ می‌كشاند. نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات كشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری كرده و احتكار می‌كردند. عجیب‌تر اینكه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریكا به ایران شد.
سربازان انگلیسی علاوه بر این بدلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند كه بدلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها، مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند.
جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می‌نویسد: "در همین قحطی نیز بود كه نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هیزم‏ وار بر روی هم انباشته شده، كفن و دفن آنها میسر نمی‏گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتكران آنها حاضر به فروش نمی‏شدند."
میرزا خلیل خان ثقفی - پزشك دربار - در خاطرات خود از اوضاع حاكم بر تهران می‌گوید كه نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است:
"از یكی از گذرگاه‌های تهران عبور می‏كردم. به بازارچه‌ای رسیدم كه در آنجا دكان دمپخت‌پزی بود. رو به روی آن دكان، دو نفر زن پشت به دیوار ایستاده بودند. یكی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زنی جوان و بلندقامت. پیرزن كه صورتش باز بود و كاسه گلینی در دست داشت، گریه‏ كنان گفت: ای آقا، به من و این دختر بدبختم رحم كنید؛ یك چارك از این دمپخت خریده و به ما بدهید، مدتی است كه هیچ كدام غذا نخورده‌ایم و نزدیك است از گرسنگی هلاك شویم.
گفتم: قیمت یك چارك دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخرید. گفتند: نه آقا، شما بخرید و به ما بدهید چون ما زن هستیم، فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشیده و ما متضرر شویم. یك چارك دمپخت خریده و در كاسه آنها ریختم. همان جا مشغول خوردن شدند و به طوری سریع این كار را انجام دادند كه من هنوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم، دیدم كه دمپخت را تمام كردند. گفتم: اگر سیر نشده‌اید یك چارك دیگر برایتان بخرم، گفتند: آری بخرید و مرحمت كنید، خداوند به شما اجر خیر بدهد و سایه‏ تان را از سر اهل و عیالتان كم نكند.

 

قحطی بزرگ در ایران مردم را به مردار خواری وا داشته بود


از آنجا گذشتم و رسیدم به گذرِ تقی خان. در گذر تقی خان یك دكان شیربرنج فروشی بود. در روی بساط یك مجموعه بزرگ شیربرنج بود كه تقریباَ ثلثی از آن فروخته شد و یك كاسه شیره با بشقابهای خالی و چند عدد قاشق نیز در روی بساط گذاشته بودند. من از وسط كوچه رو به بالا حركت می‏كردم و نزدیك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختری افتاد كه در كنار دیواری ایستاده و چشم به من دوخته بود.
دفعتاَ نگاهش از سوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد. آن دختر، شش، هفت سال بیشتر نداشت. لباسها و چادرش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سیاه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد كه تقریباَ به رنگ كاه درآمده بود بسیار خوشگل و زیبا بود. همین كه نگاهش به شیربرنج افتاد لرزشی بسیار شدید در تمام اندامش پدیدار گشت و دستهای خود را به حال التماس به جانب من و دكان شیربرنج فروشی كه هر دو در یك امتداد قرار گرفته بودیم دراز كرد و خواست اشاره ‏كنان چیزی بگوید اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالی كه صدای نامفهومی شبیه به ناله از سینه ‏اش بیرون آمده، به روی زمین افتاد و ضعف كرد.
من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه یك بشقاب شیربرنج كه رویش شیره هم ریخته بود آورده و چند قاشقی به آن دختر خوراندیم. پس از اینكه اندكی حالش به جا آمد و توانست حرف بزند. گفت: دیگر نمی‏خورم، باقی این شیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگی نمیرد.»

 

نیروهای انگلیس تمام محصولات كشاورزی را با قیمت بالا از كشاورزان می‌خریدند و برای سربازان خود احتكار می‌كردند
محمد قلی مجد در كتاب "قحطی بزرگ" خود می‌نویسد: بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود كه جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حكومت دست نشانده خود را در قالب كودتای 1299 بر ایران تحمیل كند. مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست كه انگلیسیها از قحطی و نسل كشی به عنوان وسیله‌ای برای سلطه بر ایران استفاده میكردند.


احمدشاه بزرگترین محتكر غلات در زمان قحطی بود


بدتر از هر مصیبت دیگر، مشاركت شاه و جمعی از حواریون او در احتكار مایحتاج عمومی است كه نشان از بی مایگی و بی اعتنایی به تنگدستی مردم به روزگار اشغال كشورش از سوی اجانب دارد. در این برهه میرزا حسن خان مستوفی‏ الممالك با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشكار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامیه‌ای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتكران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.

 

احمدشاه با وجود قحطی فراگیر حاضر به توزیع گندم‌های انبار شده در میان مردم نبود
یكی از محتكران عمده غلات، احمدشاه جوان بود كه تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیس‏ الوزرای خود نیز نمی‏داد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره كرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار می‏داشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم».

 

در زمان قحطی نانوایان و خانه داران از جو و سایر غلات به جای گندم استفاده می‌كردند شاه قاجار گندم مورد نیاز مردم برای پخت نان را جز به قیمت روز نمی‌فروخت
در زمان قحطی، شكل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی نداشتند. همه با چشمانی گود افتاده چهار دست و پا می‌خزیدند و علف و ریشه درختان را می‌خوردند. هر چه از جاندار و بی جان در دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود. سگ، گربه، كلاغ، موش، خر و...
داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می‌نویسد:
"اجساد چروكیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده‌اند. در میان انگشتان چروكیده آنان همچنان مشتی علف كه از كنار جاده كنده‌اند و یا ریشه‌هایی كه از مزارع در آورده‌اند به چشم می‌خورد؛ با این علفها می‌خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه‌ای با چشمان گود افتاده كه دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی كه نزدیك می‌شد می‌خزید و در حالی كه نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می‌كرد."


قحطی 1917؛ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران


قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917 تا 1919 از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم‌تر بوده است.
از گزارش‌های مطبوعات آن زمان كاملا روشن است كه در تابستان 1917 ایران در آستانه قحطی قرار داشت و برداشت محصولات تنها وقفه‌ای كوتاه در آن ایجاد كرده بود. روزنامه ایران در 18 اوت 1917 چنین گزارش می‌دهد: «بر اثر تلاش‌های دولت، هم‌اكنون مقدار قابل توجهی غله در حال ورود به شهر است و دیروز قیمت جو در هر خروار از 35 تومان به 30 تومان كاهش یافت». اما این تسكینی گذرا بود. ایران در 21 سپتامبر 1917 می‌نویسد: «نبود غله دارد در سراسر ایران قحطی به وجود می‌آورد. تاثیر كمبود غله بویژه در كاشان مشهود است و هیچ ترفندی نمی‌تواند اوضاع را بهتر كند، زیرا حمل غله از قم یا سلطان‌آباد به كاشان ممنوع است و مازاد غله این مناطق به شهرهای شمالی ارسال می‌شود».

 

بدلیل ممنوعیت ورود غله از قم و سلطان آباد به كاشان بسیاری از مردم این شهر گرسنگی كشته شدند
«جان لارنس كالدول» در گزارشی با عنوان «فقر و رنج در ایران» به تاریخ 4 اكتبر 1917 به تشریح قحطی فزاینده پرداخته و می‌نویسد: «كمبود مواد غذایی، بویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران بویژه مناطق شمالی و حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته كه پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست كه زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد... حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و كمبود غله و میوه‌جات حقیقتا هشداردهنده است».


گرسنگی فراگیر در تمام نقاط ایران


مجد در كتاب خود با اشاره به تلگراف‌ها و مكتابات موجود و همچنین روزنامه‌های آن روز از فراگیر شدن قحطی در تمام نقاط كشور اینگونه می‌نویسد:
از ژانویه 1918، كارد به استخوان رسید. در گزارش روزنامه رعد در یازدهم ژانویه 1918 چنین آمده است: «به گزارش نظمیه، هفته گذشته 51 نفر بر اثر گرسنگی و سرما در خیابان‌های تهران جان باخته‌اند». در همین مقاله به اقدامات امدادی انجام گرفته برای مقابله با قحطی در تهران اشاره شده است: «تا پایان دسامبر، كمیته مركزی صدقات اقدامات زیر را برای فقرای شهر به انجام رسانده است: اختصاص باغ اعتماد حضور با اتاق‌های زیاد و با اسباب و اثاثیه مورد نیاز و گرمایش برای اقامت مستمندان، اختصاص باغ مجزایی برای زنان مستمند و كودكان، پناه دادن به یك‌هزار نفر ایجاد یك حمام برای آنها، تأمین البسه مورد نیاز، تأمین جیره روزانه برای چای، آش و برنج، معالجه بیماران، نگهداری از زنان باردار و تأمین شیر نوزادان یتیم، تأسیس یك مریضخانه 30 تختخوابی، ایجاد كارخانه‌ای برای قالیبافی زنان و كودكان كه تاكنون 8 دستگاه دار قالیبافی در حال كار در آن مستقر شده است و تعیین معلمی برای تعلیم علوم دینی به كودكان».
رعد در بیستم ژانویه درباره بیماری و گرسنگی می‌نویسد: «در چند روز گذشته تعدادی بر اثر وبا در بارفروش و دیگر نقاط نزدیك دریای خزر درگذشته‌اند».

 

اجساد قربانیان بیماری و گرسنگی در گوشه كنار شهرها و جاده‌ها دیده می‌شد


رعد در 28 ژانویه درباره اوضاع قم می‌نویسد: «اوضاع شهر قم از نظر مواد غذایی اسفبار است. طی هفته گذشته، بیش از 50 نفر بر اثر گرسنگی و سرما جان باخته‌اند و تعدادی از آنها هنوز دفن نشده‌اند. برخی از مردم برای غذایشان تنها خون گوسفند در دسترس دارند».
این روزنامه در شماره 29 ژانویه درباره پیشنهاد گشایش نانوایی‌های دولتی در تهران می‌نویسد: «دولت بنا دارد 20 دكان نانوایی برای فروش نان ارزان به فقرا باز كند و نانوایان دیگر هم می‌توانند به هر قیمت كه بخواهند نان بفروشند». رعد در 5 فوریه 1918 درباره آمار مرگ و میر در خیابان‌های تهران می‌نویسد: «حاكم تهران به وزارت داخله گزارش داده است، طی 20 روز گذشته تعداد مردگان بویژه به‌خاطر قحطی در تهران به 520 نفر رسیده است، یعنی به‌طور متوسط در هر روز 36 نفر».
كالدول در تلگرافی به تاریخ 22 ژانویه 1918، چنین گزارش می‌كند: «در شهر‌های گوناگون به امداد فوری نیاز است. روزانه چندین مرگ گزارش می‌شود. در ولایاتی كه دولت ایران قیمت‌های خاصی را تعیین كرده حجم محدودی از گندم، برنج و دیگر مواد غذایی را می‌توان خرید.

 

زنان روزها در صف نانوایی منتظر دریافت نان بودند و نهایتا بسیاری از آنها دست خالی و گرسنه باز میگشتند


سخت‌ترین مشكل، تأمین امكانات دارویی و پزشكی است. واردات مواد غذایی اگر غیرممكن نباشد بسیار سخت است. قیمت‌ها گزافند، گندم هر بوشل 15 تا 20 دلار... مردم و مقامات مسؤول با هم همكاری می‌كنند اما موضوع از توان آنها به تنهایی خارج است. سازمان‌های محلی ماهانه 20 هزار دلار در تهران هزینه می‌كنند اما این مقدار تنها نیاز 10 درصد نیازمندان شهر را پاسخ می‌دهد. در دیگر ولایات نیز شرایط به همین منوال است».
كالدول در اول فوریه 1918 اینگونه تلگراف می‌زند: «مشكل قحطی كاهش نیافته است». كالدول در گزارش مطبوعاتی دیگری برخی اخبار قحطی را در اختیار مطبوعات قرار می‌دهد. در 14 فوریه 1918، دكتر ساموئل جردن، رئیس كالج آمریكا در تلگرافی چنین می‌نویسد: «تنها در تهران 40‌هزار بینوا وجود دارد. مردم، مردار حیوانات را می‌خورند. زنان نوزادان خود را سر راه می‌گذارند»

مطالب مرتبط :

http://mydandelions.loxblog.com/post/15

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
پيوندها